بنفش
تو اتوبوس جا نبود. اما ارنواز صاف رفت کنار یک پیرزن نشست. خانوم هم جا باز کرد تا ارنواز بشینه و دستش را هم گذاشت رو شانه هاش تا یک وقت نیفته. ارنواز هم که اینو دید سر صحبتو با اون خانوم و دخترشون که صندلی جلویی نشسته بود و کمی دیرتر اومد تو گفتگو باز کرد. ارنواز: I miei capelli sono rossi? (موهای من قرمز هستند؟) پیرزن که درست متوجه نشده میگه چی؟ ارنواز: ?I miei capelli sono rossi, si o no دختره میاد کمک مامانش و میگه:Unpo. ti piace rosso? (یک خورده، تو قرمز را دوست داری؟ - No, mi piace viola خلاصه تا زمان پیاده شدن ارنواز درباره رنگ بنفش و اینکه می خواد موهاش بنفش باشه برای اون دو تا خانوم محترم حرف زد. پی نویس: خدا را شاکریم که ای...
نویسنده :
آقای پدر یا خانم مادر
18:21